ما در «مارپیچ سکوت» رسانهها
مارپیچ سکوت- SILENCE SPIRAL- یکی از ترفندهای پیچیده و پرهزینه عملیات روانی است. این نظریه که شرح آن خواهد آمد اولین بار در سال 1974- 1353- از سوی خانم الیزابت نوئل نیومن آلمانی در کتاب «افکار عمومی- پوست اجتماعی» مطرح شد.
نیومن و برخی دیگر از نظریهپردازان غرب مارپیچ سکوت را یک نظریه علمی میدانند که میتواند بخشی از ساز و کار و مکانیسم اجتماعی در شکل گیری افکار عمومی را توضیح داده و تشریح کند.
اما به گزارش آسوشیتدپرس، چگونگی بهرهگیری از این نظریه یکی از دهها - و اکنون صدها- مادهی درسی است که در سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و اروپا به افسران عملیاتروانی آموزش داده میشود و بخش قابل توجهی از فعالیت غولهای رسانهای وابسته به کلان سرمایه داران غرب، نظیر رابرت مرداک و برادران وارنر در این بستر به کار گرفته میشوند.
ترفند مارپیچ سکوت بر این نظریه تکیه دارد که افراد جامعه اگر احساس کنند دیدگاه و نظر آنها در «اقلیت» قرار دارد و اکثر افراد جامعه دیدگاه و نظری متفاوت با آنها دارند، به طور معمول و بر اساس یک قاعده فراگیر- استثناءها مورد نظر نیست- علاقه و تمایلی به ابراز نظر و عقیده خود نخواهند داشت و بیم آن دارند که به خاطر ابراز عقیده و نظر متفاوت خویش در انزوا قرار گیرند و از سوی دیگر وقتی یک دیدگاه از سوی اکثریت افراد جامعه حمایت میشود، افراد خنثی و بی تفاوت نیز ترجیح میدهند در همان راستا ابراز عقیده کنند.
کارشناسان و نظریهپردازان بر اساس قاعدهی فوق ترفند مارپیچ سکوت را طراحی کرده و به میدان میآورند. با این توضیح که وقتی رواج و فراگیری فلان «باور» را در جامعه حریف به سود خود ارزیابی میکنند، با بهرهگیری از رسانهها، گروهها، احزاب و شخصیتهای وابسته یا تحت تأثیر خود، همان دیدگاه و نظر را به عنوان دیدگاه و باور اکثریت مردم (!) تبلیغ کرده و ترویج میدهند و از آنجا که در جوامع امروزی و در عصر ارتباطات، رسانهها نقش برجستهای در شکلدهی و ساخت افکار عمومی دارند، دیدگاه ترویج و تبلیغ شده در یکی از دو حالت زیر، شکل گرفته و تثبیت میشود.
اول؛ آن که اکثریت مردم، دیدگاه ارائه شده را باور میکنند! این حالت، مطلوبترین نتیجه مورد انتظار است ولی معمولاً در یک جامعه هوشمند امکان وقوع ندارد؛ و حالت دوم این که؛ شمار قابل توجهی از مخاطبان- و نه همه آنها- نظر ترویج شده را باور نمیکنند ولی آن را نظر اکثریت مردم تلقی میکنند. این حالت اگرچه برای دشمن مطلوبترین حالت نیست ولی با حالت مطلوب فاصله چندانی ندارد، چرا که در هر دو حالت، نظر و دیدگاه تبلیغ شده به عنوان نظر اکثریت جامعه معرفی شده و فضا را به سمت و سوی دلخواه سوق داده است.
اما، اصلیترین مشکل جریانات، شخصیتها و افرادی هستند که نه فقط دیدگاه ارائه شده را باور ندارند بلکه آن را نظر اکثریت جامعه نیز نمیدانند. این عده چنانچه زبان و قلم به مخالفت با نظر ارائه شده بچرخانند و «واقعیت» ها را آنگونه که هست به گوش مردم برسانند مخصوصاً اگر این شخصیتها و جریانات از اقبال و پایگاه مردمی برخوردار باشند، عملیات فریب با شکست روبرو میشود و کار رسانهها و گروههای همراه و همسو با آن به رسوایی میانجامد. ترفند «مارپیچ سکوت» در این نقطه به کار گرفته میشود.
در شگرد «مارپیچ سکوت» مأموریت اصلی بر عهدهی رسانهها - اعم از رسانه های دیداری، شنیداری، مکتوب، تریبونها، نظر شخصیتها- است. در این هنگام، رسانه های وابسته جریان تاثیرگذار و یا کم اطلاع، وظیفه پیدا میکنند که هر دیدگاه و نظر مخالف با نظر ارائه شده را زیر این تابلو و عنوان که با نظر اکثریت جامعه در تضاد است، به باد مخالفت و در مواردی استهزاء بگیرند.
این هجوم در حجم انبوه و سطح گسترده صورت پذیرفته و تلاش میکنند ارائه کننده نظر مخالف را از ابراز نظر پشیمان کرده و به «سکوت» وادارند... «مارپیچ سکوت» اینگونه شکل گرفته و به میدان آورده میشود.
اواخر بهمن ماه سال گذشته- چند هفته قبل از انتخابات مجلس نهم- گروهی از کانال یک تلویزیون نروژ برای مصاحبه آمده بودند. خبرنگار نروژی به عنوان اولین سؤال پرسید «ارزیابی شما از شرایط سخت اقتصادی ایران و گسترش فقر در کشورتان چیست»!؟
نگارنده بعد از خوش آمد گویی پرسید «ترافیک سنگین خیابانهای تهران برایتان دردسرآفرین نبود؟» و مصاحبه کننده نروژی که سر درد دلش باز شده بود گفت «ترافیک فاجعه است. تهران به یک پارکینگ بزرگ شبیه است»! پرسیده شد «شاید اتومبیلها فرسودهاند و مشکل ترافیکی ایجاد میکنند»؟ با تعجب گفت «اکثر اتومبیلها از بهترینهای اروپایی و ژاپنی و کرهای و آخرین مدلهای پژو فرانسویاند» به ایشان گفته شد «این روزها به عید نوروز نزدیک میشویم و مردم برای خرید به خیابانها آمدهاند» خبرنگار نروژی ابتدا پرسید «شما با من مصاحبه میکنید یا من با شما»!؟ و سپس گفت؛ «اکثر اتومبیلها تک سرنشین بودند و بعید است برای خرید عید آمده باشند.»
از ایشان پرسیده شد «آیا انبوه اتومبیلهای سواری آخرین مدل و تک سرنشین نشانه فقر و تنگدستی مردم است»!؟ و او سکوت معناداری کرد و گفت میپذیرم و پرسید؛ آیا شما وجود فقر را در کشورتان نفی میکنید؟ پاسخ آن بود که نه! ولی شما تصویری از ایران ارائه میدهید که انگار هر روز پیکر بی جان تعدادی از مردم ایران را که از گرسنگی فوت کردهاند از کنار خیابانها جمع میکنیم!؟ و این همه پیشرفت و عمران و آبادانی و تلاش برای فقرزدایی را نادیده میگیرید و... سخن در این باره به درازا کشید ولی تلویزیون نروژ این بخش از مصاحبه را پخش نکرد!
تردیدی نیست که در عرصهی اقتصاد و تأمین معیشت مردم نیز مانند برخی عرصههای دیگر با نقطه مطلوب و ایدهآل فاصله داریم ولی از نقطه شروع تاکنون گامهای بلند و حیرتانگیزی برداشتهایم تا آنجا که شرایط اقتصادی و اجتماعی و موقعیت علمی و تکنولوژیک کشورمان نه فقط با هیچ یک از کشورهای منطقه قابل مقایسه نیست بلکه در مواردی از بسیاری کشورهای مدعی پیشی گرفتهایم.