ماکس هورکهایمر از نظریهپردازان حوزه نظریات انتقادی است که در کنار تئودور آدورنو مفاهیمی نظیر صنایع فرهنگی و فرهنگ توده را در نقد ارتباطات سرمایهداری و با تمایل به اندیشههای مارکسیستی بیان کرد.
ماکس هورکهایمر از نظریهپردازان حوزه نظریات انتقادی است که در کنار تئودور آدورنو مفاهیمی نظیر صنایع فرهنگی و فرهنگ توده را در نقد ارتباطات سرمایهداری و با تمایل به اندیشههای مارکسیستی بیان کرد.
نظریات تحول تاریخی جوامع بشری در حوزه ارتباطات از اندیشمندان و صاحبنظران مختلفی بیان شده است. در نظریه تحول تاریخی دیوید رایزمن، این روند از ابتدای تاریخ بشر به سه دوره کلی تقسیم شده است که هر کدام مبانی خاص خود و به طبع ویژگی های خود را دارند.
آبراهام مول، نظریه پرداز حوزه ارتباطات جمعی، فرایند ایجاد پیام را در ارتباط جمعی در مدلی به نام مدل سایبرنتیک توضیح داده است. در این مدل خلق پیام را از سوی تفکرات علمی و هنری می داند و برای انتشار آن در جامعه حلقه ای را طراحی می کند.
هربرت شیلر (Herbert schiller) از نظریه پردازان حوزه ارتباطات اقتصادی و با نگاه انتقادی در کشور ایالات متحده آمریکا، نظرات نوینی را در زمینه اقتصاد، ارتباطات و رسانه ابداع نمود. او با رویکرد انتقادی که دارد، رسانه ها را در راستای اهداف قدرت های اقتصادی و همسو با منافع اقتصادی می داند.
نوسازی جوامع جهان سوم از دانیل لرنر از جمله نظریات ارتباطات و توسعه است. لرنر در نظریه خود غربی شدن یه تمام معنا را راهکار تجدد و نوسازی در جوامع عقب افتاده جهان سوم می داند و رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی را عوامل ایجاد این تغییر یا گذار از جامعه ی سنتی به جامعه مدرن بیان می کند.
نظریه تعامل گرایی نمادین، توسط جرج هربرت مید ارائه شده است. این نظر با نگاه بر نظریان جامعه شناسی و روانشناسی به بررسی کنش انسانها نسبت به نمادها می پردازد. او ذهن، خود و جامعه را از عناصر تعاملگرایی میداند.
در نظریه اشاعه یا نشر نوآوری ، اورت ام راجرز، در طی فرایند اجتماعی شدن، ایدهها و شیوههای جدید استفاده از وسایل و چگونگی دستیابی به آنها و نحوه گسترش آنها را در یک نظام اجتماعی بررسی میکند. او این روند را 5 مرحله می داند و افراد استفاده کننده از نوآوری را مورد دسته بندی قرار می دهد.
الیزابت نوئل نئومن، نظریه پرداز و متفکر علم ارتباطات، با تاکید بر اثرگذاری تفکر غالب و اکثریت بر نظرات و یا حداقل ابراز نظر اقلیت، نظریه مارپیچ سکوت را بیان کرده است. این نظریه که از نظر زمانی نزدیک به ایام جنگ جهانی دوم بیان شد، از دیدگاه برخی منتقدین ناشی و متأثر از عملیات روانی نازی ها است و شاید همچون نظریه سوزن تزریق (گلوله برفی) اثر و نقش رسانه ها را بر مخاطبین بسیار زیاد می داند.